علت سکوت ۲۵ ساله امام علی (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) چیست ؟
علت سکوت 25 ساله امام علی (ع) موضوع مورد بحث ماست. آنگاه که آسمان مدینة النبی در غروب غمگین زندگانی رسول خدا (ص) سراسیمه پیکر گرامی اش را وانهاد و به شتاب، پذیرای سایه های ماتم افزای «سقیفه» گشت و آنگاه که دیدگان ماتم زده بنی هاشم به دور از پناهی استوار و در کمینگاه انتقام جویان، دهشت را بارور شد.
همان زمان، آغاز عصری از زندگانی علی (ع)، ایمان آورنده نخست و یگانه شایسته خلافت، بود که در نقل ناقلان و گفتار محاوران به دوران «سکوت» نام یافت.
بدین سان، کرانه های تاریخی آن دوران که «مظلومیت» را پیام می داد در سکوت و تحریمی فراگیر از سوی تاریخ نگاران، در هاله های ابهام فرو می رفت و تاریخ نگری عرصه های حساس آن دوره را سخت به پیچیدگی می آمیخت.
انگیزه ها و زمینه های تحمیل «بیست و پنج سال سکوت» و رمز و راز پذیرش آن از سوی امیر مؤمنان (ع) گستره ای وسیع از مباحث تاریخ صدر اسلام را در برداشته و برانگیزنده مسائلی چند بوده که هرگونه رهیافتی بر آن ها پدیدآور نگرشی خاص بر سیره علی بن ابی طالب (ع) خواهد بود.
اینکه «علی (ع) با تحمل این سکوت ناخواسته، چگونه ارتباطی را با جامعه اسلامی پیشه ساخت» پرسشی زاده از ابهام حقیقت این سکوت و زاینده مسائل بنیادین دیگر است.
چرا امام علی (ع) 25 سال سکوت کرد ؟
دلایل اصلی سکوت امام علی (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص)
سکوت بیست و پنج ساله امیرمؤمنان (ع)، که از زمان رحلت رسول گرامی (ص) در سال یازدهم هجری آغاز شد و تا هنگام پذیرش خلافت از سوی علی (ع) در سال 35 هجری ادامه یافت، زندگانی آن حضرت در دوران خلافت خلفای سه گانه – ابوبکر، عمر و عثمان – را در بر می گیرد.
ماهیت «سکوت»، که واژه ای برخاسته از جریانات این دوره از حوادث اسلام است، در سنجش با دوران پیشین و پسین تاریخ زندگی امیر مؤمنان (ع) آشکار می گردد.
چهره حاضر و سخت کوش علی (ع) در طول 23 سال تبلیغ آیین اسلام – از بعثت تا رحلت پیامبر (ص) – آکنده از افتخاراتی است که با وجود تمامی نیرنگ های مسلط بر نگارش وقایع، توانسته است شایسته ترین نمای اسلامی را بر جای نهد.
تربیت یافته رسول خدا (ص)، که در کودکی – به یوم «انذار» – آشکارا، پشتیبانی خویش را از رسالت نبی (ص) اعلان می نماید، «لیلة المبیت» را چون شب های سخت «شعب ابوطالب» با مباهات به صبح می آورد.
نظاره تاریخ را بر پهنه های بدر، احد، خندق، خیبر و چون آن به حیرتی سخت وامی دارد و آنک «غدیر» تمام گواه الهی بر شایستگی های علی (ع) است.
در مسئله سکوت 25 ساله امام علی (ع) این نکته حائز اهمیت است که امام علی (علیه السلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شایسته ترین فرد برای اداره امور جامعه اسلامی بود.
در حوزه اسلام به جز پیامبر اسلام هیچ کس از نظر فضیلت، تقوا، بینش فقهی، قضایی، جهاد و کوشش در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی به پای علی (علیه السلام) نمی رسید.
به دلیل همین شایستگی ها، آن حضرت بارها به دستور خدا و توسط پیامبر اسلام به عنوان رهبر آینده مسلمانان معرفی شده بود، که از همه آن ها مهم تر جریان (غدیر) است، از این نظر انتظار می رفت که پس از درگذشت پیامبر (ص)، بلافاصله علی (ع) زمام امور را در دست گیرد و رهبری مسلمین را ادامه دهد.
امام عملاً چنین نشد و مسیر خلافت اسلامی پس از پیامبر (ص) منحرف گردید، و علی (ع) از صحنه سیاسی و مرکز تصمیم گیری در اداره امور جامعه به دور ماند.
ولی آن حضرت این انحراف را تحمل نکرد و سکوت در برابر انحراف ناروا شمرد و بارها با استدلال ها و احتجاج های متین خود، خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و اعتراض قرار داد، مرور ایام و سیر حوادث نشان داد که این گونه اعتراض ها چندان سودی ندارد، و خلیفه و هوادارانش در حفظ و ادامه قدرت خود مصرّند.
در این هنگام علی (ع) بر سر دو راهی حساس و سرنوشت سازی قرار گرفت: یا می بایست به کمک مردان خاندان رسالت، و علاقه مندان راستین خویش که حکومت جدید را مشروع و قانونی نمی دانستند بپاخیزد و با توسل به قدرت، خلافت و حکومت را قبضه کند.
و یا آن که وضع موجود را تحمل کرده و در حد امکان به حل مشکلات مسلمانان و انجام وظایف خود بپردازد.
از آنجا که در رهبری های الهی رهبر آینده مسلمانان قدرت و مقام، هدف نیست، بلکه هدف چیزی بالاتر از حفظ مقام و موقعیّت است و وجود رهبری برای این است که به هدف تحقق ببخشد، لذا اگر روزی رهبر بر سر دو راهی قرار گرفت و ناگزیر شد که از میان مقام و هدف، یکی را برگزیند، باید از مقام رهبری دست بردارد.
و هدف را مقدم تر از حفظ مقام و موقعیت رهبری خویش بشمارد. علی (ع) که با چنین وضعی روبرو شده بود، راه دوم را برگزید.
علت اصلی سکوت امام علی در بیست و پنج سال خلافت
فعالیت های امام علی (ع) در 25 سال سکوت
تفسیر قرآن و حل مشکلات بسیاری از آیات، و تربیت شاگردان بزرگی که هر کدام بعدها منشا خیرات فراوانی شدند، در 25 سال سکوت امام علی (ع) رخ داد.
بیان حکم شرعی رویدادهای نو ظهور که در اسلام سابقه نداشت، و یا قضیه چنان پیچیده بود که قضات از داوری درباره آن ناتوان بودند، این نقطه از نقاط حساس زندگی امام است.
اگر در میان صحابه شخصیتی مانند علی (علیه السلام) نبود، که به تصدیق پیامبر گرامی داناترین امت و آشناترین آن ها به موازین قضا و داوری به شمار می رفت، بسیاری از مسائل در صدر اسلام به صورت عقده لا ینحل و گره کور باقی می ماند.
پاسخ به پرسش های دانشمندان ملل جهان، بالاخص یهود و مسیحیان که پس از درگذشت پیامبر (ص) برای تحقیق و پژوهش درباره آیین وی، رهسپار مدینه می شدند و سئوالاتی را مطرح می نمودند و پاسخ گویی جز علی (ع)، که تسلط او بر تورات و انجیل از خلال سخنانش روشن بود، پیدا نمی کردند.
اگر این خلأ به وسیله امام علی (ع) در زمان سکوت پر نمی شد، جامعه اسلامی در سرشکستگی شدیدی فرو می رفت، و هنگامی که امام به کلّیه سئوالات آن ها پاسخ دندان شکن می داد، شادمانی و شکفتگی عظیمی در چهره خلفا که بر جای پیامبر (ص) نشسته بودند، پدیدار می شد.
هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد، امام (ع) یگانه مشاور مورد اعتماد بود که با واقع بینی خاصی مشکلات را از سر راه برمی داشت و مسیر کار را معیّن می کرد.
اقدامات امام علی (ع) در 25 سال سکوت
نتیجه گیری
با در نظر داشت مطالب فوق به این نتیجه می رسیم، درست است که امام در دوران بیست و پنج سال خلافت خلفا، از نظر سیاسی سکوت کرد و مسئولیتی سیاسی نپذیرفت، ولی در عین حال هیچ گاه درباره اسلام و دفاع از حریم دین شانه خالی نکرد.
هر وقت پای مصالح اسلام و مسلمین به میان می آمد، از هر نوع خدمت و کمک و بلکه فداکاری دریغ نمی داشت، شخصیت امام بالاتر از آن بود که در برابر مشکلات اسلام و امور پیچیده مسلمانان، مهر سکوت بر لب نهاده و خود را از هر نوع مداخله کنار بکشد، تا سکوت مطلق او باعث زیان اسلام و به وجود آمدن مذاهب مختلف گردد.
بلکه وجود مذاهب علل و عوامل مختلفی داشته است که هیچ گونه ربطی به سکوت سیاسی امام علی (ع) نداشته است. بلکه خود مردم است که بنابر تمایلات و خواهش های مادی همراه با ضعف ایمان به سوی راه های انحرافی کشانده می شوند.
لذا اولین فرقه ای که بلافاصله بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به وجود آمد فرقه اهل سنت بود که بر خلاف سفارشات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قدم برداشته و بر طبق هواها و امیال خودشان عقایدی را پایه گذاری نمودند که بعدها باعث ایجاد فرقه های دیگر گردید.
شاهد بر اینکه جهل و نادانی و تمرد مردم از حق باعث ایجاد فرقه ها می شود، این است که در زمان خود حضرت علی (علیه السلام) فرقه ای خوارج به وجود آمد و نیز فرقه مرجئه و امثال آنان توسط اصحاب صفین و بنی امیه در همین زمان ایجاد گردید.
زندگی نامه بزرگ شیعیان امام علی