دلیل نزول بلایای طبیعی از دیدگاه قرآن و روایات
دلیل نزول بلایای طبیعی چیست ؟
آیا اعمال و گناهان انسان ها در ایجاد حوادث طبیعی موثر هستند؟ از یک منظر میتوان گفت که آسیب دیدن انسان ها در حوادث طبیعی به خاطر عملکرد آنان است.
مهندسی غلط، رعایت نکردن استانداردها و… موجب آسیب انسان ها در حوادث می شود. اما آنچه واضح است این است که حوادث طبیعی در ذات خود باعث رنجش انسان ها هستند. آیا این رنجش به دلیل گناهانشان است؟
آیا می توان گفت که نزول بلایای طبیعی برای متنبه ساختن انسان های گناهکار است؟ در ادامه به بررسی این موضوع از منظر قرآن و روایات خواهیم پرداخت.
بلایای طبیعی از منظر قرآن کریم
از دیدگاه قرآن، نقش انسان در حوادث طبیعی فقط به حوادث ناگوار اختصاص ندارد بلکه در نعمتها و اتفاقات گوارا نیز موثر است. آیات در این باره را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
- آیاتی که از نقش فاعلی انسان در حوادث طبیعی به صورت مطلق سخن گفته است؛
- آیاتی که بیان گر نقش فاعلی انسان در نعمتها و خیرات است؛
- آیاتی که نقش فاعلی انسان در حوادث ناگوار را بیان میکند؛
- آیاتی که هم نقش فاعلی انسان در نعمتها و خیرات را بیان کرده است و هم نقش فاعلی او را در شرور و ناملایمات.
نخست نمونههایی از آیات هر یک از دستههای مزبور را نقل و شرح داده، نکاتی که از آنها به دست میآید را بیان میکنیم.
آیات دسته اول (نقش انسان در حوادث طبیعی)
آیاتی که از نقش فاعلی انسان در حوادث طبیعی به صورت مطلق سخن گفته است؛
گویاترین آیه در این باره، آیه یازدهم سوره رعد است که میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم
خداوند، تا قومی در وضع [اعتقادی، اخلاقی و رفتاری] خود تغییر ندهند، وضعیت زندگی آنان را تغییر نمیدهد.
مفاد آیه شریفه این است که قضای حتمی خداوند بر این استوار گردیده که نزول نعمتها و نقمتها در زندگی جوامع بشری در گرو چگونگی عقیده، اخلاق و عمل آنها است.
هر گاه آنان مسیر فطرت را بپیمایند، از نعمتها و خیرات الهی برخوردار شده و در اثر شکر، نعمتها و مواهب الهی بر آنان افزایش خواهد یافت، اما اگر از مسیر فطرت خارج شوند و نعمتهای الهی را کفران کنند، نعمتها به نقمتها و خیرات به شرور مبدل خواهد شد. ( طباطبایی، 1393، 11: 310؛ طبرسی،1379، 5-4: 281).
آیات دسته دوم (نقش انسان در نعمتها و خیرات )
آیاتی که بیان گر نقش فاعلی انسان در نعمتها و خیرات است؛
حضرت نوح به قوم خود فرمود:
اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارا. یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً. وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا(سوره نوح: 10-11)
از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، زیرا او بسیار آمرزنده است. تا برای شما از آسمان باران ببارد و با اموال و فرزندان به شما امداد برساند و برایتان باغها و نهرها قرار دهد.
خداوند متعال درباره اهل کتاب فرموده است:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم(مائده: 66)
اگر آنان احکام تورات و انجیل و آنچه از سوی پروردگارشان برای آنها نازل شده است را به پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی بهره مند میشدند.
عبارت «ماء غدقا» کنایه از نعمت فراوان است. (طبرسی، 1379، 10- 9: 371؛ طباطبایی، 1393، 20: 46).
قرآن کریم درباره نقش تقوا در برون رفت از تنگناها و برخورداری از روزی غیر منتظره میفرماید:
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب(طلاق: 2-3)
هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و از جایی که گمان ندارد به او روزی میدهد.
آیات دسته سوم (نقش انسان در حوادث ناگوار )
آیاتی که نقش فاعلی انسان در حوادث ناگوار را بیان میکند؛
قرآن کریم یادآور شده است که اگر خداوند انسانها را به واسطه ظلم شان مورد مؤاخذه قرار میداد هیچ جنبنده ای در زمین باقی نمیماند:
وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّة[ (نحل: 61)
وجه دیگر فراگیر بودن عذاب الهی این است که کیفرهای دنیوی گناهانی که در میان جوامع بشری رواج مییابد، عمومیت دارد.
این عقوبتها برای گناهکاران نقمت و ذلت و برای بی گناهان محنت و سبب افزایش پاداش خواهد بود.
از نگاه قرآن کریم سنت قطعی خداوند این است که هر گاه نعمتی را به قوم و جمعیتی اعطا میکند تا وقتی با انجام گناهان زمینه تغییر آن را فراهم نسازند، آن نعمت را دگرگون نخواهد ساخت:
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم (انفعال: 53)
یعنی خداوند از طریق تبدیل نعمتی که به قومی عطا کرده است به نقمت، آنان را مجازات میکند، و این امر آنگاه صورت میگیرد که محل آن، که نفوس انسانی است تغییر کند.
بر این اساس، نعمتی که به قومی عطا میشود به خاطر قابلیت و استعدادی است که در آنان فراهم شده است.
سبب گرفته شدن آن نعمت از آنان و تبدیل آن به نقمت نیز وقتی خواهد بود که قابلیت و استعداد آنان تغییر کند. این ضابطهای کلی در تغییر نعمت الهی به نقمت و عذاب میباشد.
در جهان بینی قرآنی، مصائب و ناگواریهای فراگیر و آشکار، پیامد گناهانی است که انسانها مرتکب میشوند و فلسفه آن این است که آنان به خود آیند و از گناه دست بردارند.
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (رم: 41)
مقصود از فسادِ آشکار، مصائب و ناگواریهای عمومی مانند زلزله، خشکسالی، قحطی، بیماریهای مسری و فراگیر، جنگها، قتل و غارتها و در یک کلام، رخدادهایی است که نظام زندگی بشر را تباه میسازد، خواه حوادثی باشد که عوامل طبیعی دارد یا حوادثی که مستند به انسانها است.
خداوند خطاب به آدمیان فرموده است مصائبی که بر شما وارد میشود پیامد برخی از کارهای ناروایی است که انجام میدهید، و بسیاری از آنها مورد عفو الهی واقع میشود:
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر (شوری: 30)
بنابراین، مفاد آیه این است که مصائب و ناگواریهایی که بر جامعه شما وارد میشود به جهت گناهان شما است در حالی که خداوند بسیاری از آنها را بخشیده و مؤاخذه نمیکند.
کلینی با سند معتبر از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود:
«رگی قطع نمیشود، پایی نمیلغزد (و در اثر آن کسی به زمین نمیخورد) و سر درد نمیگیرد و بیماری عارض نمیشود مگر به خاطر گناهی که انجام شده است.»
این است معنای کلام خداوند که فرمود:
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر
سپس فرمود: آنچه خداوند عفو میکند از آنچه مورد مؤاخذه قرار میدهد بیش تر است»
آیات دسته چهارم (نقش انسان در خیرات و شرور)
آیاتی که هم نقش فاعلی انسان در نعمتها و خیرات را بیان کرده است و هم نقش فاعلی او را در شرور و ناملایمات.
برخی از آیات قرآن نقش اعمال نیک و بد انسان در بهره مندی از نعمتها و محرومیت از آنها و نزول شداید و ناملایمات را یکجا بیان کرده است. چنان که فرموده است:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون ( اعراف: 96)
اگر ساکنان روستاها و شهرها به خداوند و پیامبران الهی ایمان آورده و [از شرک و معصیت] پرهیز میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم، لکن [پیامبران را تکذیب کردند و راه شرک و معصیت را پیمودند] در نتیجه آنان را به کارهای ناروایشان مؤاخذه کردیم.
مقصود از برکات، انواع خیرات فراوان مانند: امنیت، سلامتی، مال، فرزند همچنین باران، برف، گرمی و سردی در وقت مناسب و به اندازه است.
گشودگی درهای این برکات، نتیجه ایمان و پرهیزکاری همه یا اکثریت ساکنان روستاها و شهرها است. بنابراین، ایمان و تقوای گروه اندکی از آنان برای گشوده بودن درهای برکات آسمانی و زمین کافی نیست.
اگر چه همان گونه که در روایات آمده است ایمان و تقوای برخی از مردم یک سرزمین، در دفع عذابهای دنیوی از آنان موثر است.
انسان و بلایای طبیعی از منظر روایات
روایات درباره پیامدهای ناگوار گناهان دو دسته اند:
برخی از آنها ناظر به پیامدهای سوء عمومی و فراگیر گناهان، و برخی دیگر به پیامدهای ناگوار فردی گناهان نظر دارد.
در ادامه تعدادی از احادیث درباره نقش گناهان در ناگواری های زندگی بیان گردیده اند.
امیرالمومنین (ع) از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:
هر گاه خداوند بر امتی غضب کند و آنان را به عذاب نابود کننده گرفتار نکند، نرخ اجناس بالا میرود، عمرها کوتاه میشود، تجارتها سودآور نمیباشد، میوهها فراوان و نیکو نخواهد بود، نهرها کم آب میگردد، باران نمیبارد و افراد شرور بر آنان مسلط میشوند (صدوق، بی تا، 2: 12؛ طوسی، 1414، 1: 204؛ مجلسی، 1390، 73: 350).
پیامبر اکرم (ص) فرموده است:
تا وقتی که امت من به یکدیگر محبت ورزند، پشتیبان یکدیگر باشند، ادای امانت کنند، از حرام دوری گزینند، میهمان نوازی کنند، نماز بر پای دارند، زکات بپردازند، از زندگی سرشار از خیر برخوردار خواهند بود و هنگامی که این کارهای نیک را انجام ندهند به قحطی و خشکسالی گرفتار خواهند شد (عیون اخبار الرضا%، ج2، ص29؛ صدوق، بی تا، 73: 352).
همچنین فرمودند:
اگر پنج چیز را درک کردید از آنها به خدا پناه ببرید:
- در میان هیچ قومی بی بندو باری جنسی رایج و آشکار نشده مگر آن که به طاعون و دردهایی که سابقه نداشته گرفتار شده اند؛
- کم فروشی نکرده اند مگر این که به قحطی، تنگدستی و جور فرمانروا مبتلا گردیده اند؛
- از پرداخت زکات خودداری نکرده اند مگر این که از نزول باران محروم شده اند و اگر حیوانات نبودند باران بر آنها نمیبارید؛
- عهد خدا و رسول خدا را نشکستند مگر این که دشمنی بر آنان مسلط شده و بخشی از داراییهای ایشان را از آنان بازستاندند؛
- به غیر آنچه خدا نازل کرده حکم نکردند مگر آن که خداوند ترس از یکدیگر را در بین آنها قرار داد.
امیرالمومنین (ع) به خدا سوگند یاد کرده و فرمودند:
هیچ گاه نعمتهای زندگی از قومی گرفته نشده است مگر به سبب گناهانی که انجام داده اند، زیرا خداوند به بندگان خود ستم نمیکندو اگر مردم هنگامی گه نقمتها بر آنان نازل شده و نعمتها از آنان زایل میگردد
با نیتهای صادق و قلبهای مشتاق به درگاه پروردگارشان پناه ببرند و طلب یاری کنند خداوند نعمتهای از دست رفته را به آنان باز خواهد گرداند و مفاسد زندگی آنان را اصلاح خواهد کرد (سید رضی، 1369، خطبه 178).
امام باقر (ع) فرموده است:
[از نظر اسباب و عوامل طبیعی] هیچ سالی از سال دیگر کم باران تر نیست، ولی خداوند آن را در جایی که بخواهد فرو میفرستد.
هر گاه قومی معصیت کنند بارانی که در آن سال برای آنها مقدر گردیده است را از آنان دریغ کرده برای دیگران و یا در بیابانها، دریاها و کوهها فرو میفرستند (کلینی، 1388، 2: 272؛ مجلسی، 1390، 73: 329).
امیرالمومنین (ع) فرموده است:
خویشتن را از گناهان حفظ کنید، زیرا هیچ بلیه یا کم شدن روزی و حتی خدشه ای که بر بدن وارد میشود و به صورت بر زمین افتادن و مصیبتی که وارد میشود نیست مگر به سبب گناهی که انجام شده است.
خداوند فرموده است: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر»
آن حضرت در کلام دیگری فرموده است:
گاه انسان حاجتی را از خدا درخواست میکند و شرایط برای برآورده شدن درخواست او در زمانی کوتاه یا بلند فراهم است، ولی او گناهی مرتکب میشود.
در این هنگام خداوند به فرشتهِ مامور برآورده شدن درخواست او دستور میدهد حاجتش را بر آورده نکند (همان، 271؛ همان، 329).
امام صادق (ع) فرموده است:
قضای حتمی خداوند بر این قرار گرفته که نعمتی را که به بنده ای عطا میکند از او باز نگیرد مگر این که مرتکب گناهی شود که مستحق نقمت گردد (همان، 273 و274؛ همان، 334 و 339).
این کلام حضرت برگرفته از این آیه شریفه است که فرمود:
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم (رعد:11)
امام صادق (ع) در کلام دیگری فرموده است:
آگاه باشید که رگی بریده نمیشود، کسی به صورت به زمین نمیافتد و سری درد نمیگیرد و مرضی حاصل نمیشود مگر به گناهی که واقع میشود. این است سخن خداوند بزرگ که فرمود:
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر (شوری: 30)
گناهانی که خداوند آنها را میبخشد بیشتر از گناهانی است که افراد را به آن مؤاخذه میکند.
گناهان علاوه بر پیامدهای ناگوار مادی، پیامدهای سوء معنوی نیز دارد که محروم شدن از نماز شب از آن جمله است.
نقش کارهای نیک در دفع عذابهای دنیوی
در روایات بر این مطلب تاکید شده که کارهای نیک صالحان سبب دفع عذاب از گناهکاران میشود. این روایات در حقیقت تبیین یکی از عوامل عفو الهی نسبت به گناهان است که در آیه زیر بیان شده است.
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود:
وقتی خداوند اهل روستا یا شهری را میبیند که در معاصی اسراف میکنند و در میان آنها سه فرد با ایمان زندگی میکند، خطاب به اهل معصیت میفرماید:
اگر در میان شما مومنانی نبودند که با نمازشان زمین و مساجد مرا آباد میکردند و هنگام سحر از خوف من استغفار میکردند، عذابم را بر شما نازل میکردم (صدوق، 1385، 1: 234؛ مجلسی، 1390، 73: 382)
در روایت دیگری از امام علی (ع) آمده است:
گاهی خداوند اراده میکند که اهل زمین را به خاطر گناهانشان عذاب کند، اما وقتی به پیرانی مینگرد که برای ادای نماز یومیه گام برمیدارند و کودکانی که قرآن فرا میگیرند به آنان رحم کرده و عذاب را به تاخیر میاندازد
(همان، 208؛ همان، 382).
امام صادق (ع) فرموده است:
خداوند به واسطه نمازگزاران از شیعیان ما بلاها را از بی نمازها دفع میکند و اگر همگی تارک نماز میشدند هلاک میگردیدند.
و به واسطه روزه داران عذاب را از روزه خواران دفع میکند و اگر همگی روزه خواری میکردند هلاک میشدند و به واسطه کسانی که زکات میدهند بلا را از کسانی که زکات نمیدهند دفع میکند و
اگر همگی فریضه زکات را ترک میکردند هلاک میشدند، و به واسطه حج گذاران عذاب را از تارکان حج دفع میکند و اگر همگی فریضه حج را ترک میکردند هلاک میشدند.
این است کلام خداوند که فرمود:
وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمین (بقره: 251)
نتیجه گیری
از مجموع آیات قرآن کریم و روایات به روشنی به دست میآید که انسان همان گونه که از پدیدهها و حوادث طبیعی تاثیر میپذیرد بر آنها نیز تاثیر میگذارد.
تاثیر اعمال انسان در ایجاد بلایای طبیعی و یا نزول برکات چیست ؟
اکنون این پرسش مطرح میشود که فلسفه این قانون الهی چیست؟ این پرسش در حقیقت دو جنبه دارد: یکی مربوط به فلسفه این قانون الهی در مورد گناهکاران است و دیگری در باره بی گناهان.
1. درباره گناه کاران
از آیات و روایات به دست میآید که فلسفه آن در مورد گناهکاران این است که آنان به خود آیند و از خواب غفلت بیدار شوند و به صراط مستقیم فطرت بازگردند و طریق ایمان و پارسایی را برگزینند تا به سعادت دنیوی و اخروی رهنمون شوند.
قرآن کریم میفرماید:
فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (انعام: 42)
آنان را به شداید و ناملایمات جانی و مالی گرفتار کردیم، شاید به درگاه خداوند تضرع کنند (و از معصیت دست بردارند).
قرآن کریم نیز فرموده است:
وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون (اعراف: 168)
آنان را به نعمتها و ناملایمات آزمودیم شاید از راه کفر و معصیت بازگردند.
این سنت الهی، سنت ابتلا به انگیزه ارشاد و اصلاح است که هم از طریق اعطای نعمتها تحقق مییابد و هم از طریق مصائب و ناملایماتی که پیامد گناهان است.
از آن جا که غالب اقوام و امتها راه کفر و معصیت را بر میگزیده اند، خداوند در کنار بعثت پیامبران الهی برای هدایت آنان، ناملایماتی را که در حقیقت پیامد کفر و معصیت آنان بوده بر آنان وارد میکرده است، تا لطف خود را در هدایت آنان به حد کمال برساند. چنان که فرموده است:
وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ (اعراف: 94)
در هیچ روستا و شهری پیامبری نفرستادیم مگر آن که اهل آنجا را به شداید و ناملایمات جانی و مالی گرفتار کردیم، شاید به درگاه الهی تضرع کنند (و از راه کفر و معصیت به مسیر فطرت بازگردند).
از نظر واقعیت تاریخی، همه پیامبران الهی جز حضرت آدم (ع) در میان اقوامی مبعوث شده اند که غیر از قلیلی از آنان، از راه فطرت و شریعت الهی منحرف شده و راه کفر، شرک و تبهکاری را برگزیده بودند.
حضرت امیرالمومنین در این باره میفرماید:
خدای سبحان، آنگاه که اکثر خلق او، عهد الهی از آنان را مبدل کردند، حقش را نشناختند، و برای او شریکانی برگزیدند و شیاطینی آنان را از معرفت خدا منحرف کرده و از عبادتش جدا ساختند، از فرزندان آدم، پیامبرانی را برگزید، و بر وحی به آنان از آنها پیمان گرفت، و امانتداری آنان را بر تبلیغ رسالت الهی خواستار شد.
بنابراین بر اساس سنت نخستین الهی که علامه طباطبایی یادآور شده و از آیه کریمه (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم) و آیات دیگر استفاده کرده که پیامد انحراف از مسیر فطرت، حوادث و ناملایمات عمومی طبیعی و اجتماعی است.
اقوامی که پیامبران در میان آنان یا به سوی آنان مبعوث میشدند، مستحق ناملایمات و مصائب عمومی بودند، و خداوند آن حوادث ناگوار را همراه با بعثت پیامبر بر آنان وارد میکرد تا کمک کننده پیامبر در هدایت آنان باشد.
امیرالمومنین (ع) درباره نقش تنبیهی و ارشادی ناگواریها و شداید در زندگی بشر فرموده است:
خداوند وقتی بندگان گناه میکنند، آنان را به کاهش ثمرات و حبس برکات و بستن خزانههای خیرات مبتلا میکند تا توبه کنند، و متذکر شوند و از گناه باز گردند.
مصائب و ناملایمات برای برخی از مومنان نقش تطهیر و پالایش دارد و این نشانه لطف خداوند نسبت به آنان است تا پیراسته از هرگونه گناه به سرای باقی گام بگذارند.
همچنین امیرالمومنین (ع) فرموده است:
شیعه ای که نافرمانی کرده است، پیش از آن که بمیرد به بلیه ای در مال یا فرزند یا جانش مبتلا میشود تا از گناهان پاک شود و اگر هنوز گناهی در پرونده او باشد، به هنگام جان دادن بر او سخت گرفته خواهد شد تا بدون گناه خدا را ملاقات کند.
2. درباره بیگناهان
فلسفه شداید و ناملایمات اعم از فردی و اجتماعی در زندگی بی گناهان و معصومان، استحقاق و بهره مندی از اجر و پاداشهای ویژه و نایل شدن به مقامات عالی معنوی است.
قرآن کریم پس از بیان ابتلائات جانی و مالی در زندگی مومنان، صابران را به برخورداری از درود الهی بشارت داده است:
الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره: 155-156)
همچنین خداوند حضرت ابراهیم (ع) را به امتحانهای سختی آزمود تا مقام والای امامت را به وی عطا نماید:
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما (بقره 124)
حضرت موسی (ع) نیز پس از آزمونها و ابتلائات بسیاری به مقام رسالت نائل آمد:
وَ فَتَنَّاکَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنینَ فی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ یا مُوسى (طه: 40)
امام صادق (ع) فرموده است:
بنده خدا در تقدیر الهی درجه ای دارد که با عمل به آن نمیرسد، خداوند او را به بلیه ای در جسم یا مال یا فرزندش مبتلا میکند، اگر صابر باشد خداوند او را به آن درجه میرساند.
آن حضرت در کلام دیگری به اسحاق بن عمار فرمود:
امر ناگواری که توفیق صبر بر آن را مییابی و مستحق پاداش الهی میشوی، مصیبت نشمار، مصیبت آن امر ناگواری است که انسان در مورد آن صبر نکند و از اجر و پاداش آن محروم شود (همان، 1390، حدیث 53).
از پیامبر اکرم (ص) نیز روایت شده که خطاب به امام حسین (ع) فرمود:
برای تو در بهشت درجاتی مقرر گردیده که جز با شهادت به آن نخواهی رسید.
مصائبی که بر اولیاء الهی وارد میشود برای بالا رفتن درجات و افزایش اجر و پاداش است نه برای عقوبت یا آمرزش گناهان. چنان که وقتی همین سوال را علی بن رئاب از امام صادق (ع) پرسید، ایشان پس از بیان این که پیامبر (ص) بدون این که مرتکب گناهی شده باشد هر روز یکصد بار استغفار میکرد، افزود:
«خداوند اولیاء خود را بدون آن که گناهی کرده باشند گرفتار مصائب میکند تا به آنان اجر ویژه عطا کند.»
حمران بن اعین از امام باقر (ع) درباره قیام امیرالمومنین (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) برای اقامه دین حق و مصائبی که در این باره بر آنان وارد شد و غلبه و پیروزی ستمکاران بر آنان سوال کرد.
امام باقر (ع) نخست این مطلب را یاد آور شد که همه آن وقایع بر اساس قضا و قدر عالمانه و حکیمانه الهی تحقق یافته و امامان از طریق پیامبر اکرم (ص) نسبت به آنچه بر آنان واقع گردید آگاه بودند و قیام و سکوتشان عالمانه و برای عمل به دستور خداوند بوده است،
اگر آنان از خداوند درخواست میکردند که آن مصائب و ناملایمات را از آنان دور کند و ستمکاران را نابود سازد، دعایشان مستجاب میشد.
سپس فرمود:
«ای حمران، مصائبی که بر آنان وارد شد به خاطر ارتکاب گناه نبود بلکه برای رسیدن به منازل و کرامتهای ویژه الهی بود »
حکمت دیگری که برای شداید و ناملایمات در زندگی پیامبران الهی بیان شده این است که اگر آنان به شداید و ناملایمات مبتلا نمیشدند مردم آنان را خدا پنداشته و میپرستیدند، همچنین، فضل و برتری آنان در میدان صبر در برابر مصائب و ناملایمات آشکار نمیشد:
«لَاتَّخَذَهُمُ النَّاسُ آلِهَةً مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمَا عُرِفَ فَضْلُ صَبْرِهِمْ عَلَى الْبَلَاءِ وَ الْمِحَنِ وَ الِاخْتِبَار» (صدوق، 1416، 2:184؛ صدوق، 1385، 1: 230، باب 177، حدیث1؛ مجلسی، 1390، 44: 274).
حکمت دیگر این بوده است که مردم افراد مبتلا به فقر یا بیماری و مصائب دیگر را سرزنش نکنند و نپندارند که هر کس که به این گونه شداید و ناملایمات گرفتار شده، مورد غضب الهی واقع شده است و بدانند که سر رشته همه امور به دست خداوند است. او جز آنچه به صلاح بندگان است درباره آنان انجام نخواهد داد ( مجلسی، 1390، 44: 275).
نتیجه:
از منظر وحی، عقیده، اخلاق و رفتار انسان در خیرات و شرور طبیعی و اجتماعی مؤثر است. حکمت این قانون و سنت الهی، تنبّه و بازگشت گمراهان به صراط مستقیم هدایت، پالایش روح مؤمنان از آلودگی و رفعت مقام برگزیدگان است.
مطالب مرتبط
مجربترین دعاها برای محفوظ ماندن از شر بلایای طبیعی