جواب درس پنجم ۵ نگارش نهم / صفحه ۶۵ ، ۶۶ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۶۹ و ۷۰
جواب درس پنجم 5 نگارش نهم / صفحه 65 ، 66 ، 67 ، 68 ، 69 و 70
جواب انشاء ها و تمرینات درس 5 نگارش نهم
نام درس : درس پنجم | موضوع : گام به گام | پایه نهم
جواب انشاء ها و تمرینات درس 5 نگارش نهم
انتخاب سریع صفحه :
گام به گام نگارش نهم / درس پنجم جواب فعالیت نگارشی صفحه ۶۵ جواب صفحه ۶۷ جواب نتیجه برسی و داوری صفحه ۶۸ جواب حکایت نگاری صفحه ۷۰ جواب درست نویسی صفحه ۶۹ نگارش نهم درس پنجم
جواب فعالیت نگارشی صفحه 65 درس پنجم نگارش نهم
🔶 نوشته های زیر، از بخشهای آغازین و پایانی متن هایی انتخاب شده اند؛ آن ها را بخوانید و بگویید، هر کدام، به چه شیوه، آغاز و پایان نوشته خود را تنظیم کرده اند؟
نوع زبان نوشته صفحه ۶۵ درس پنجم نگارش پایه نهم 👇
نوع نوشته صفحه ۶۶ درس پنجم نگارش پایه نهم 👇
جواب صفحه 67 درس پنجم نگارش نهم
🔶🔶 موضوع ی را به دلخواه برگزینید و با یکی از شیوههای آغاز و پایان نوشته، متنی را درباره آن بنویسید؛ سپس نامی برای نوشته خود انتخاب کنید.
موضوع انشاء : سرنوشت
از زمانی که چشم باز کردیم توانستیم اطراف خود را تشخیص دهیم و خواندن و نوشتن را یاد بگیریم به ما گوش زد کرده اند، دیکته کرده اند و ما هزار بار حتی به زبان آورده ایم که باید از طبیعت خود مراقبت کنیم. باید آن را بپرورانیم و به درستی از آن استفاده کنیم.
اما همانطور که مشاهده می کنیم برخلاف این گفته ها در مسیری اشتباه پیش می رویم؛ روز به روز طبیعت روبه ویرانی و نابودی سوق پیدا می کند و زباله ها بیشتر می شوند، دریا تیره تر و جنگل بی شاخ و برگ تر می گردد. طوری شده است که حیوانات هم از ما رو برمی گردانند و از ما می ترسند. چه می شد اگر ما و هم نوعانمان کمی بیشتر به دنیای اطرافمان توجه نشان دهیم و دست در دست هم هر کدام رشته ی طویل این مسیر را بگیریم و با اتحاد و میهن دوستی، میهن خود را سربلند و زیباتر کنیم. به کجای دنیا برمی خورد اگر زباله ایی روی زمین دیدیم برداریم و در سطل زباله بریزیم.
اگر شاخه های درختان را قطع نکنیم و در جنگل ها آتش روشن نکنیم و یا اگر روشن کردیم آن را به امان خدا نگذاریم. درخت بکاریم و درختی را قطع نکنیم زیرا این ها سرمایه های ما چه اکنون و چه در آینده هستند. چه برای تامین اکسیژن ما چه برای امرار معاش زندگی ما و آیندگان ما. بیاییم کمی خودخواهی را کنار بگذاریم و بیشتر به فکر زیبایی های جهان باشیم و برای حفظ زیبایی و بقای آن بیشتر تلاش کنیم و دست از ناامیدی و افسوس خوردن برداریم. بیاییم با هم فکری راهی برای این معضل بیندیشیم. نظر شما چیست؟ آیا شما تاکنون راهی برای این معضل اندیشیده اید؟
✅✅✅ همگام درس ✅✅✅
موضوع انشاء : خلقت جهان
تاکنون به خط و خال پروانه دقت کرده ایی؟ یا به گلبرگ ها و ترتیب قرارگرفتن گل ها؟
یا که نه تاکنون به خلقت چگونگی این همه زیبایی اندیشیده ایی؟ کمی که به اطرافت نگاه کنی کاملا متوجه می شویی که خالقی عالم و حکیم داری که برای رفاه و آسایش ما همه چیز خلق کرده و همه چیز را با نظم و ترتیب خاص در کنار هم و مکمل همدیگر قرار داده است.
همین فصل بهار را در نظر بگیرید که برگ های ریخته شده ی درختان باری دیگر جوانه می زنند و شگوفه ی درختان همه جا را رنگی می کند و عطر خوشش را همه جا پر می کند و از پس همین شکوفه های زیبا میوه هایی رشد می کنند که شیرینی اش طعم عسل دارد و زیبایی اش همچون جواهرات چشم را نوازش می دهد.
آیا این ها همه نشان دهنده ی خالقی علیم و حکیم و دانا نیست که اینگونه جهان را خلق کرده و زیبا آراسته که من و شما در هوایی که بدون آن حتی نمی توانیم دقیقه ایی کوتاه زنده بمانیم و نفس بکشیم و زندگی کنیم، همین زندگی که روزانه از خواب بیدار می شویم، راه می رویم، کار می کنیم،غذا می خوریم،می خندیم و گریه می کنیم.
این ها همه احساسات و حالاتی است که خداوند در وجود هر کدام از بندگانش نهاده و اینگونه انسان را خلق کرد تا انسان هر ثانیه و هر لحظه اش را با انتخاب خودش زندگی کند زیرا به او عقل داده تا قدرت تصمیم گیری و تفکر و تامل و اندیشه داشته باشد و دست به سوی پروردگار دراز کند و از او کمک و مدد بطلبد.
در این مسیری که پیش روی مخلوق خود گذاشته تا اینگونه انسان ها و تمام آفریده ها خلقت او را کامل سازند و در نهایت روزی آن را به اتمام رسانند.
خلقت خداوند آنقدر مبحث طولانی و وسیعی است که هرچه از خلقت های بی شمار آن بگوییم باز کم گفته ایم زیرا که پروردگاری داریم که همه چیز را در اختیار ما گذاشته تا ما کمی در این مسیر پیچ و تاب خورده ی زندگی از آن کمک بگیریم و مقصود هدف نهایی که قربت و رضای خداست دست یابیم.
آیا این همه خلقت و آفرینش شکر و سپاس از مخلوقی بی همتا و بی مانند به نام الله ندارد؟
✅✅✅ همگام درس ✅✅✅
جواب نتیجه برسی و داوری صفحه 68 نگارش نهم
🔶🔶🔶یکی از نوشته های عضو گروه خود را انتخاب و آن را بر پایه معیارهای زیر، بررسی و نقد کنید.
جواب این بخش بر عهده شما میباشد اما میتوانیید از قسمت زیر استفاده نمایید:
پاسخ: متن نوشته عضو گروه من: متن پیش نویس دارد – علامت های نگارشی رعایت شده – غلط املایی ندارد – نوشته دارای بخش آغازین و پایانی است- شیوا و روان بیان شده – به حاشیه گذاری و درست نویسی توجه شده است.
جواب درست نویسی صفحه 69 نگارش نهم درس پنجم
🔶 جمله های زیر را ویرایش کنید:
🔸 دانش آموزان در جشن پایان دوره متوسطه اول، حضور به هم رساندند.
پاسخ: دانش آموزان در جشن پایان دوره متوسطه اول حاضر شدند.
🔸 مدیر مدرسه، خاطره سی سال مدیریت خود را به رشته تحریر در آورد.
پاسخ: مدیر مدرسه، خاطره سی سال مدیریت خود را نوشت.
جواب حکایت نگاری صفحه 70 نگارش نهم
حکایت زیر را به زبان ساده بازنویسی کنید. (جواب به )
متن حکایت صفحه ۷۰ درس پنجم نگارش نهم
روزی شخصی نزد طبیب رفت و گفت شکم من به غایت درد می کند آن را علاج کن که بی طاقت شده ام طبیب گفت امروز چه خورده ای مریض گفت نان سوخته طبیب غلام خود را گفت داروی چشم را بیاور تا در چشم او کشم مریض گفت من درد شکم دارم و داروی چشم را چه کنم طبیب گفت اگر چشمت روشن بودی نان سوخته نخوردی.
جواب حکایت نگاری صفحه ۷۰ به متن طولانی
در روزگاران قدیم در شهر سمرقند فردی به نام آتونیوس زندگی می کرد.او انسانی مهربان و زحمت کش بود ؛ ولی تنها یک مشکل داشت که او عقاید باطل او بود، مثلا می گفت :《هرچه داریم و نداریم ، هرچه هست و نیست را باید بخوریم.》
زمان سپری می شد ولی آتونیوس دست از عقاید جاهلی خود بر نمی داشت ؛ تا اینکه یک روز شکم درد بدی گرفت و از درد آن تمام خانه را متر کرد.
آن چنان به خود می پیچید گویا ماری است که در حال پوست اندازی است. بالاخره تصمیم گرفت به نزد طبیب الاطبا شهر برود و از او کمک بخواهد. به نزد پزشک رفت و گفت :《شکم من به شدت درد می کند ، به داد من برس و مرا درمان کن ، دیگر تاب و طاقت این بیماری برای من نگذاشته است.》
طبیب با آرامش همیشگی که درونش موج می زد گفت :《جانم آرام باش تا بر درد غلبه کنی. به من بگو که امروز چه خورده ای ؟》.
بیمار پاسخ داد:《من چیز زیادی نخورده ام ، فقط یک تکه ی خالی نان سوخته.》
پزشک از این جواب حیرت کرد و بعد با اخم به آتونیوس خیره شد و به دستیار خود گفت:《داروی درمان بیماری چشم را برای من بیاور تا در چشمان این بیمار سر به هوا بریزم و بعد دوباره پس از مدتی به آتونیوس چشم دوخت و زیر لب چیز هایی می گفت.》
مریض گفت:《من از درد شکم رنج می برم ، داروی چشم چه فایده و شادی به حال من دارد ؟ من با داروی چشم چگونه خود را معالجه کنم؟!》.
طبیب جواب داد:《اگر چشم بینا و عقل درست داشتی و به نتیجه ی کارت کمی تامل می کردی ، اکنون نان سوخته نمی خوردی و رنج بیهوده نمی کشیدی
جواب حکایت نگاری صفحه ۷۰ به صورت خلاصه
یک روز شخصی که دل درد داشت، نزد پزشکی رفت و گفت: «آقای دکتر، به دادم برس، طاقت ندارم، شکمم به شدت درد می کند.» پزشک پرسید: «امروز چه غذایی خورده ای؟» بیمار گفت: «نان سوخته خورده ام.» پزشک به دستیارش گفت : «قطره ی چشمی بیاور تا در چشم این بیمار بریزم.» بیمار گفت: «آقای دکتر من دل درد دارم، قطره ی چشم به چه درد من می خورد؟» پزشک پاسخ داد: «مشکل در بینایی تو است، زیرا اگر چشم بینا داشتی، نان سوخته نمی خوردی و به این درد دچار نمی شدی!»