تفاوت خواب و مرگ : رابطه خواب و مرگ از منظر قرآن
نگاهی به رابطه خواب و مرگ از منظر قرآن
در دو قسمت به پاسخ پرسش مى پردازیم:
- مردن مثل خواب است.
- همان طور که انسان در خواب متوجه چیزهایى است، در مرگ و پس از مرگ نیز متوجه چیزهاى بیشترى مى شود.
در مورد قسمت اوّل، این توضیح لازم است که مرگ و خواب، شباهت بسیارى به هم دارند، ولى یک تفاوت عمده و اساسى میانشان هست که آنها را از هم متمایز مى سازد و آن این که خداوند هم در مرگ و هم در خواب روح انسان را قبض مى کند، امّا در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى گردد و دستگاه مغز آدمى تعطیل مى شود.
ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى شود و روح دوباره به بدن باز گردانده مى شود: (اللَّهُ یتَوَفَّى الاَْنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ وَ یرْسِلُ الاُْخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ به تمامى باز مى ستاند و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد؛ سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى دارد و ارواح دیگرى را [که باید زنده بمانند]تا سرآمد [وقت]معینى باز مى گرداند.
به این ترتیب، روشن مى شود که خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است. از امام جواد(ع) سؤال شد مرگ چیست؟ فرمود: مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید، جز این که مدّتش طولانى است و انسان از آن بیدار نمى شود تا روز قیامت.
چنان که انسان در خواب چیزهایى را متوجه مى شود، پس از مرگ نیز در مقیاس وسیع تر مسائل را مى فهمد. وقتى انسان مى میرد، پرده از مقابل چشمان او کنار مى رود و عالَمى فراتر از عالم دنیا را مشاهده مى کند. در آن عالَم، محدودیت هاى این عالم وجود ندارد و زمان و مکان در آن جا مطرح نیست.
زندگى آخرتى در مقایسه با زندگى دنیایى، بسیار عمیق تر و پر دامنه تر است؛ قرآن کریم در این مورد مى فرماید: (وجاءَت سَکرَهُ المَوتِ بِالحَقِّ ذلِکَ ما کُنتَ مِنهُ تَحید * ونُفِخَ فِى الصّورِ ذلِکَ یومُ الوَعید * وجاءَت کُلُّ نَفس مَعَها سائِقٌ وشَهید * لَقَد کُنتَ فى غَفلَه مِن هـذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطَـاءَکَ فَبَصَرُکَ الیومَ حَدید)
و سرانجام سکرات [و بى خودى در آستانه] مرگ، حقیقت را[ پیش چشم او] مى آورد[ و به انسان گفته مى شود]
این همان چیزى است که تو از آن مى گریختى و در صور دمیده مى شود؛ آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است. هر انسانى وارد محشر مى گردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است. [به او خطاب مى شود] تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ] غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است.
چگونگی جان دادن انسان
در لحظه جان دادن چه حالاتى بر انسان عارض مى شود؟
امام اول شیعیان امیرالمومنین علی: در بخشی از خطبه ۱۰۹ کتاب شریف نهج البلاغه در مورد کیفیت جان دادن انسان سخن به میان می آورد و می فرماید: سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا،به دنیا پرستان هجوم آورد. بدن ها در سختی جان کندن،سست شده و زنگ باختند.
مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته،زبان را از سخن گفتن باز می دارد و او در میان خانواده اش افتاده با چشم خود می بیند و با گوش می شنود و با عقل درست می اندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرد و روزگارش را چگونه سپری کرده است. به یاد ثروت هایی که جمع کرده می افتد
همان ثروت هایی که در جمع کردن آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آورده و اکنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدایی از آنها فرا رسیده و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهره مند گردند و روزگار خود گذرانند.
امام علی(ع) در ادامه این خطبه نورانی که برای انسان ها به نوعی هشدار در برابر مرگ و ترک این جهان فانی است می فرماید:راحتی و خوشی آن برای دیگری و کیفر آن بر دوش اوست و او در گرو این اموال است
که دست خود را از پشیمانی می گزد به خاطر واقعیت هایی که هنگام مرگ مشاهده کرده است در آن حالت از آنچه که در زندگی دنیا به آن علاقه مند بود بی اعتنا شده و آرزو می کند ای کاش آن کس که در گذشته بر ثروت او رشک می برد، این اموال را جمع کرده بود،اما مرگ هم چنان بر اعضای بدن او چیره می شود تا آنکه گوش او مانند زبانش از کار می افتد.
پس در میان خانواده اش افتاده نه می تواند با زبان سخن بگوید و نه بشنود. پیوسته به صورت آنان نگاه می کند و حرکات زبانش را می نگرد، اما صدای کلمات آنان را نمی شنود.
سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا می گیرد و چشم او نیز مانند گوشش از کار می افتد و روح از بدن او خارج می شود و چون مرداری در بین خانواده ی خویش بر زمین می ماند که از نشستن در کنار او وحشت دارند و از او دور می شوند. نه سوگواران را یاری می کند و نه خواننده ای راپاسخ می دهد.سپس او را به سوی منزنگاهی در درون زمین می برند و به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدار او چشم می پوشند.
چگونه هنگام خواب روح از بدن جدا مى شود؟
از دیدگاه قرآن حقیقت انسان به روح اوست. اگر روح نباشد، انسان به جسم بى حرکت و مرده تبدیل مى شود; همان گونه که هنگام مرگ روح از بدن جدا مى شود، در موقع خواب هم روح از بدن جدا مى شود، با این تفاوت که در موقع مرگ ارتباطش به طور کامل قطع مى شود و به بدن برنمى گردد
امّا در موقع خواب ارتباطش کاملا قطع نشده، بلکه کم مى شود و دستگاه درک و شعور از کار مى افتد و چون ارتباطش به طور کامل قطع نشده به همین خاطر قسمتى از فعالیت هایى که براى ادامه حیات بدن ضرورت دارد
مانند: ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و… ادامه مى یابد. و چون روح انسان در هنگام خواب از بدن جدا مى شود، (شبیه حالت مرگ) و با حواس ظاهرى ارتباط ندارد، حقایق بیشترى را درباره آینده و یا امور پنهانى درک مى کند و این امر، اساس رؤیاهاى صادقه را تشکیل مى دهد. امّا چگونگى جداشدن روح از بدن هنگام خواب، براى ما قابل درک نیست.
زندگی بعد از مرگ چگونه است ؟
آیا زندگی جدید پس از مرگ جسمانیست ؟
یا تنها روح است که حیاط میاید؟ واقعا دنیای بعد از مرگ چه جور دنیایست ؟
آیا پس از مرگ چیز عجیبی برای جسم ما اتفاق می افتد؟
انسان بعد از مرگ کجا میرود؟
آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟
آیا دانشمندان بازگشت روح به دنیا را اثبات کردهاند؟
همانطور که میدانید، واقعیت وجودی انسان، به دو قسمت مادی (جسمی) و غیرمادی (روحی) تقسیم میشود. بحث در مورد روح، مسئله جاودانگی و یا محدودیت عمر آن، داستانی بی پایان در طول قرنهای اخیر بوده و به موضوع مورد علاقه بسیاری از متفکرین تبدیل گشته است.
ماهیت مرموز روح از جهات مختلف علمی بسیار جذاب است و سوالات بسیاری را برای ما به وجود میآورد. اما اکنون گروهی از محققین بر این باور هستند که توانستهاند در نهایت یک پاسخ قطعی برای آن ارائه کنند.
در این نظریهی علمی، دانشمندان سعی بر آن دارند که مسئله بازگشت روح به دنیا پس از مرگ را به اثبات برسانند .اثبات بازگشت روح به دنیا پس از مرگ با تعاریف جدید از سلولهای مغز!
از سال 1996، دکتر استورات هامروف برروی تئوری کوانتومی “آگاهی” کار کردهاند، آنان بر این باورند که روح در میکروتوبولهای سلولهای مغز نگهداری میشود. این تئوری تحریک آمیز نشان میدهد که روح انسان در سلولهای مغز و در ساختاری در درون آنان با نام میکروتوبولها موجودیت دارد.
علاوه بر این، دانشمندان استدلال میکنند آنچه که انسانها به عنوان “آگاهی” میشناسند، در واقع نتیجهای از اثرات “گرانشکوانتومی” است که داخل میکروتوبولهای سلولهای مغز قرار گرفتهاند.
این نظریه توسط دانشمندان مذکور، با عنوان تقلیل عینی هماهنگ (Orchestrated Objective Reduction) و یا به طور خلاصه ارک-ار (Orch-OR) نامگذاری گردیده است.
این تئوری میتواند وضعیت افرادی که وارد فاز شناخته شدهی “مرگ بالینی” یا تجربه نزدیک به مرگ میشوند را نیز توضیح دهد.در واقع در چنین حالتی ، میکروتوبول واقع در مغز حالت کوانتومی خود را از دست داده اما اطلاعات خود را حفظ میکنند.
به بیانی دیگر و آنطور که دانشمندان آن را توضیح میدهند: وقتی افراد میمیرند، این مرگ تنها در قسمت جسم آنان انجام میگیرد. بدین ترتیب بازگشت روح به دنیا پس از مرگ تا حد بسیاری ملموس و قابل درک خواهد بود.
دکتر استورات هامروف در مصاحبه با Science Channel در مستند کرمچاله، توضیحات خود را اینگونه ارائه داد:
اجازه دهید بگوییم قلب از تپش باز ایستاده و جریان خون در رگها متوقف میگردد. در این حالت میکروتوبولها حالت کوانتومی خود را از دست میدهند، اما اطلاعات درون آنان همچنان باقی میمانند.
این اطلاعات قادر به نابودی نبوده و فقط در وسعتی بزرگ و در خارج از بدن او پراکنده خواهند شد. اگر فرد زنده بماند، این اطلاعات مجددا به میکروتوبولها باز میگردند. در این حالت فرد از تجربهی نزدیک به مرگ سخن خواهد گفت!
اما اگر این فرد بمیرد، غیرممکن است که این اطلاعات به کلی نابود شوند، در واقع این اطلاعات کوانتومی در خارج از بدن او تا مدتی نامحدود حضور خواهند داشت، این همان چیزیست که ما آن را با عنوان روح میشناسیم.
بر اساس این مطالعه، واقعیت روح در بدن انسان، چیزی بیشتر از فعل و انفعالات نورونهای مغزی است. حتی این احتمال وجود دارد که از ابتداییترین لحظات آغاز زمان (در پیدایش اولیه دنیا) ، روح نیز موجودیت پیدا کرده باشد.
در جمعبندی مسائل مطرح شده در این نظریه، به نظر میرسد که بازگشت روح به دنیا پس از مرگ با چنین تعاریفی منطقی به نظرمیرسد. اما آیا به نظر شما چنین چیزی امکان پذیر است؟ آیا به واقع روح انسانها بعد از مرگ به دنیا باز میگردد.
اثبات زندگی پس از مرگ از نظر ادیان :
روح پس از آن که به وسیله فرشته مرگ قبض شد، در جهان دیگری به نام برزخ قرار میگیرد و ارتباط او با دنیا قطع میگردد؛ البته رابطه روح با افرادی که در دنیا هستند، امری محال و غیرممکن نیست، امّا چنین نیست که روح هر فردی بتواند با هر کسی که بخواهد رابطه برقرار کند، چنان که انسانهای زنده هم نمیتوانند با ارواح مردگان تماس بگیرند.
آن چه مسلّم است این که ارتباط با ارواح در عالم بیداری و خواب ، برای برخی اتفاق افتاده که به دو مورد اشاره میشود:
پیامبر اکرم به سلمان فارسی فرمود: هنگامی که مرگت نزدیک شود، مردهای با تو سخن میگوید در مرضی که سلمان(رض) در آن از دنیا رفت، دستور داد او را به قبرستان ببرند؛ با صدای بلند بر مردگان سلام کرد و گفت: من سلمان فارسی هستم، دوست دارم یکی از شما با من سخن بگوید؛ روح مردهای پاسخ او را داده گفت: هر چه میخواهی بپرس، سلمان پرسید:آیا اهل بهشتی یا دوزخ، گفت: بهشتی هستم، هم چنین او درباره چگونگی مرگش و اوضاع و احوال پس از مرگ ، پرسشهایی نمود و پاسخ شنید، سپس فرمود او را به منزل بردند، شهادتین بر زبان جاری کردو جان به جان آفرین تسلیم نمود.
حتماً بخوانید:
در یکی از شهرهای ایران مرد مؤمن و پرهیزکاری از دنیا میرود، مدّتی پس ازمرگ به خواب پسرش میآید و میگوید: پانصدتومان به فلان فرد بدهی دارم، قرض مرا پرداخت کنید تا مشکل من برطرف گردد، پسر به این گفته اعتنا نمیکند، پس از مدّتی دوباره پدرش را در خواب میبیند و پدر همان تقاضا را تکرار میکند.
پسر میگوید: شما نشانهای بدهید که یقین کنم بدهکارید،میگوید: به یاد داری روزی انگشتر من گم شد، هر چه جست و جو کردیم پیدا نشد؛ همان روز بر اثر باران فراوان، دیوار اطاقک روی چاه منزل خراب شده بود و دو نفری آن را تعمیر کردیم، انگشتر در لابهلای گِلها در فلان گوشة دیوار است، پسر تا از خواببیدار شد، آن محل را با تیشهای تراشید و انگشتر را یافت، سپس پانصد تومان را به طلبکار پرداخت نمود.
بنابراین ، رابطة روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امکانپذیر است ، لکن چنین نیست که در هر شرایطی این امر تحقق پیدا کند؛ البته از روایات استفاده میشود که روح مرده در بعضی اوقات ، به ویژه در شب و روزهایی که انتظار مردگان برای احسان و نیکی به آنها بیشتر است .
مانند شبهای جمعه و قدر، به خانوادة خود سرکشی کرده التماس میکند که به یاد من باشید و به من کمک کنید؛ با سیر کردن گرسنهای و یا پوشاندن برهنهای ، مرا یاری کنید، لیکن چنین نیست که بستگان وی ندای او رابشنوند ، و این هشداری است که باید به یاد مردگان بود و با انجام کارهای نیک به نیّت آنها ، کمی از مشکلات آنها در جهان برزخ را کاهش داد.
جسم ما پس از مرگ چه خواهد شد
در مورد دیدار روح مرده از بستگان خود، روایات فراوان رسیده که دو نمونه از آنها در این جا بیان میشود:
اسحاق بن عمّارمیگوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم:
آیا روح مؤمن که مرده، به زیارت خانواده خود میآید، فرمود: آری ، عرض کردم: در چه مدت و زمان، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی که مؤمن دارد، بعضی از آنها هر روز به کسان خود سر میزنند ، بعضی دو روز یکبار، برخی در سه روز یک مرتبه و کمترین فرد مؤمن از نظر منزلت، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سرکشی میکند، اسحاق میپرسد در چه ساعتی؟ حضرت فرمود:
هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی میبیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان میشود.
در روایت دیگر امام صادق(ع) میفرماید: هیچ فرد مؤمن و کافری نیست،مگر این که هنگام زوال شمس ، به خانه خود میآید ، هنگامی که خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح میبیند، مسرور میشود و حمد و ثنای الهی به جای میآورد ، ولی کافر اگر خانواده خود را مشغول به کار خیر ببیند، باعث حسرت و حُزناو میشود، زیرا خود او به واسطه ترک اعمال خیر ، گرفتار عذاب شده.
درحالیکه آیین های در دسترس مدرن ما ممکن است خوشایند به نظر نیایند ، پروسه طبیعی بازگشت بدنمان به طبیعت حتی ازآن هم پست تر است. حتی قدیمی ترین مردمان هم می دانستند چگونه بین خود و جسد در حال تجزیه فاصله بگذارند.
در سال 2003 باستان شناسان انسان هایی باستانی مربوط به ۳۵۰۰۰۰ سال پیش در شمال اسپانیا یافتند که مردگانشان را دفن می کردند.بنابراین جسم در این دنیا از بین خواهد رفت واما اینکه در دنیایی دیگر با روح زنده خواهد شد یا خیر ؟! هنوز مورد بحث و اختلاف نظر است .