ایده آل گرایی چیست + معرفی انواع آن
ایده آل گرایی چیست؟
به گزارش دلگرم : برای اغلب ما پیش آمده که از ترس عالی انجام ندادن کاری، دست به اقدام نزده ایم. این خلاصه ترین بیان ممکن در خصوص ایده آل گرایی است.
اگر شما هم قبل از انجام هر کاری دنبال بهانه هایی هستید که مانع عالی شدن می شوند، اگر شما هم به این فکر می کنید که اول باید همه چیز را تمام و کمال و از بهترین و ایده آل ترین نوعش فراهم کنید و بعد دست به کار شوید، اگر شما هم فکر می کنید برای نوشتن یک مطلب که از تجاربتان نشات می گیرد باید اول یک نویسنده تمام عیار شوید و بعد اقدام کنید، شما یک انسان ایده آل گرا هستید.
در وجود اغلب ما گونه ای از ایده آل گرایی وجود دارد. در برخی از انسانها میزان ایده آل گرایی چنان زیاد است که کار به روان شناس و مشاور می کشد و دوره درمانی در خصوص آنها تعریف و اجرا می گردد. اما در بسیاری از ما، ایده آل گرایی چنان پنهان است که خودمان نیز از آن بی خبریم.
معرفی انواع ایده آل گرایی
ایده آل گرایی منفی و ناسازگارانه
فرد ایده آل گرا از ایده آلهایش برای شکنجه خود استفاده می کند. او دغدغه ارتقای خود و رسیدن به ایده آلهایش را دارد و از ضعفها و نواقص خود بسیار گریزان است و تلاش فرسوده کننده ای برای پنهان کردن و دیده نشدن نواقص خود می کند.
ایده آل گرایی چیست و چگونه آسیب می رساند؟
همانند نویسنده ای حرفه ای و ایده آل گرا که کوچکترین اشتباه او را از پای می اندازد و به سختی می تواند آن را بپذیرد:
من نویسنده هستم و تا به حال توانستم آثاری را به چاپ برسانم که توانسته مورد استقبال زیادی قرار بگیرد و موفقیتهایی برایم به ارمغان آورده. اما در نوشتههای اخیرم، متوجه خطایی شدم. از آن موقع به بعد، تمام اعتماد به نفس خودم را از دست دادم. این اشتباه برای من خیلی شرم آور و دردناک است.
من با این سابقه، حق اشتباه کردن نداشتم! من دیگر نمی توانم موفق باشم و بدرخشم. به آخر خط رسیدم. دیگر انرژی و انگیزه ای برایم نمانده است. چقدر از خودم متنفرم. دیگر توان کار کردن هم ندارم. با این وضعیت، حتما از کارم هم اخراج خواهم شد. حوصله ارتباط و رو در رو شدن با آدمها را ندارم. کاش می گذاشتند تا به حال خودم بمیرم.
ایده آل گرایی و وسواس بایدها
در نوعی از ایده آل گرایی که ناسالم و مخرب است، به طور وسواس گونه ای فرد در استبدادِ بایدها زندگی می کند. او باید همانند ایده آلهایش باشد؛ بی عیب و ایده آل. در برابر هر نقص و اشتباهی مستعد تجربه احساس شرم است و ناتوان از دیدن دستاوردهای خود و احساس غرور همراه با آن.
شرمی که سراپایش را فرا می گیرد تا قامتش را خمیده و روانش را فرسوده سازد. گویی که دیگر نمیتوان دوباره به پا خواست و امیدی به زندگی دمید. آنها هم در تلاش بسیار برای کسب موفقیت هستند و هم بسیار دل نگران شکست اند و فضایی برای انتقاد و نقص باقی نمی گذارند.
تعارضی قوی میان معیارهای بالای شخص و عملکرد واقعی اش شکل می گیرد.کمال گرایی ناسازگارانه که همراه با خودانتقاد گری بیرحمانه ای است، بسیاری از مشکلات روانشناختی را شکل می دهد؛ از جمله: اضطراب، افسردگی، بی اشتهایی عصبی و اضطراب اجتماعی.
ایده آل گرایی مثبت و سازگارانه
اما نوع دیگری از ایده آل گرایی وجود دارد که گرچه آنان معیارهای بالایی برای خود وضع کرده اند، اما ترس از شکست ندارند و دل نگران آشکار شدن نواقص خود نیستند. آنها می توانند از دستاوردهای خود احساس غرور کنند. شکست و موفقیت، هر دو برایشان یک معنا دارد و آنچه مهم است، در مسیر اهداف و معیارهای شخصی بودن است.
از شکنجهگر و انتقادگر درونی خبری نیست. از شکست و نواقص خود احساس شرم را تجربه نمی کنند، پس کمتر افسرده و یا مضطرب می شوند. می دانند که انسان بودن به معنای کامل بودن نیست و اگر اشتباهی کنند، آنان مستعد تجربه ی احساس گناه هستند. احساس گناه گرچه احساس دردناکی است، اما نیرویی عملکردی در جهت جبران اشتباه است و در جهت مهرورزی به خود و دیگری عمل می کند.
ایده آل گرایی و پیامدهای آن در مدیریت منابع انسانی
۱ـ ایده آل گرایی یک ارزش نیست، بلکه ضد ارزش است
این اصلی ترین و بزرگترین تلنگر من در این یادداشت است. اگر فکر می کنید چون ایده آل گرا هستید پس به بهترین وجه همه چیز می نگرید و به بهترین شیوه انجام کارها می اندیشید و این شما را از دیگران متمایز می کند، باید هرچه سریعتر این تفکر را کنار بگذارید.
ایده آل گرایی شما بدون اینکه خبردارتان کند، اصلی ترین مانع شما برای عملگرایی تان است و این یعنی ضد ارزش. شما تا زمانی که بر این خصیصه به ظاهر خوب چاره ای نیاندیشید، بی شک نخواهید توانست کارها را درست و به موقع انجام دهید.
۲ـ ایده آل گرایی سیری ناپذیر است
درد مشترک اغلب انسانهای اید آل گرا این است که حتی اگر آنچه را که به ذهن دارند به دست آورند، باز احساس می کنند که بهترش وجود دارد و یا اینکه بهتر از این می توانند انجام دهند. این درحالی است که در همین حال و در همین شرایط، فردی که چنین محدودیتی در ذهن خود تعریف نکرده است، کار را انجام داده، تمام کرده و نتیجه آن را دیده است.
اغلب ما در دوران دانشجویی مجبور شده ایم گزارشهایی را به اساتیدمان تحویل دهیم. بسیاری از ما همیشه درگیر این موضوع بودیم که گزارشمان هم از نظر محتوایی و هم از نظر ظاهری عالی باشد. حتی گونه ای از رقابت نامشهود هم بین دانشجویان در این خصوص دیده می شود. این امر باعث شده که در اغلب اوقات بیش از آنچه لازم است برای یک گزارش زمان، انرژی و پول صرف کنید.
در پایان هم اغلب هم ما و هم استاد ناراضی بوده ایم. نارضایتی استاد به این خاطر است که اغلب گزارش های دانشجویان ایده آل گرا دیرتر از موعد حاضر می شود و نارضایتی ما هم به این دلیل که در اغلب مواقع آنچه را که انتظارش را داشتیم نتوانستیم حاضر کنیم.
در این میان، بودند هم کلاسی هایی که گزارش خود را در ابتدایی ترین شکل ممکن آماده کرده و به موقع تحویل داده اند و نمره کامل گرفته اند. تازه در این میان زمان و انرژی و پولشان هم برای خودشان محفوظ مانده است.
حتماً بخوانید:
۳ـ ایده آل گرایی اغلب از سوی دیگران بی پاسخ است
طبق مثالی که در بخش پیشین آورده شد، در اغلب اوقات نتایج ایده آل گرایی شما اصلاً به چشم نمی آید. اگر تلاش می کنید گزارش خود را در ناب ترین و دیده نشده ترین جلد ممکن به استاد تحویل دهید، او هرگز به اندازه شما به جلد اهمیت نمی دهد. اصلاً تفاوت را احساس نمی کند و این منجر به سرخردگی می شود.
اغلب ایده آل گرایان بعد از بی نتیجه ماندن و دیده نشدن، ادعا می کنند که برای خودشان و در شان و جایگاه خودشان دست به چنین کاری زده اند، این درحالی است که حقیقت جز این است.
آیا من یک به عارضه ایده آل گرایی مبتلا هستم؟
۴ـ مواظب وسواس باشید
اگر جایی از کار جلوی این ایده آل گرایی را نگیرید، به وسواس تبدیل می شود. آن خواهید دید که انگار فلج شده اید. کلی کار در ذهنتان است که باید انجامشان دهید، اما همواره بهانه هایی نشات گرفته از ایده آل گرای در ذهنتان شکل می گیرد که شما را از انجام آنها باز می دارد. هرچه دیرتر به رفع این معضل اقدام کنید، از میان برداشتن آن برایتان دشوارتر می گردد.
درمان ایده آل گرایی
درمان ایده آل گرایی ، واقع بینی نسبت به ضعف انسانی مان است و آگاهی عمیق از آثار تخریبی استبداد بایدها بر روانمان. واقعیت این است که زندگی انسان با درد و سختی آمیخته است. درد و نقص در همه ما مشترک است و معیارهای غیر واقعبینانه، فراتر از توان و ظرفیت ماست. انتخاب با ماست که با معیارهای دست نیافتنی، خود را مضطرب و افسرده و ناتوان تر بسازیم یا اینکه خود را با تمام نواقص و زخمهایمان عاشقانه دوست داشته باشیم و اندکی در آغوش خود هنگام سختیها و شکستها آرام بگیریم.
برای شروع مهرورزی به خود، نیاز به بستر ارتباطی امن و صمیمانهای چون رواندرمانی داریم تا بتوانیم با حقیقت ضعف انسانی خود رو در رو شویم و با مشفقانه در آغوش گرفتن خود، از بار سنگین خودانتقادی و شرم، خود را رها سازیم و سبک بار زندگی پر فراز و نشیب خود را از سر بگیریم.